دست نوشته هایی از شهید چمران_1
 
خدا بود و دیگر هیچ نبود
شهید دکتر مصطفی چمران

اي حسين

اي حسين، اي شهيد بزرگ، آمده‌ام تا با تو راز و نياز كنم. دل پر درد خود را به سوي تو بگشايم. از انقلابيون دروغين گريخته‌ام. از تجار ماده‌پرست كه به اسلحه انقلاب مسلح شده‌اند بيزارم. از كساني كه با خون شهيدان تجارت مي‌كنند متنفرم. از اين ماكياول صفتاني كه به هيچ ارزش انساني پاي بند نيستند و همه چيز مردم را، حيات و هستي و شرف خلق را و حتي نام مقدس انقلاب را، فداي مصالح شخصي و اغراض پست مادي خود مي‌كنند گريزانم.......
اي حسين امروز نيز تو را تقديس مي‌كنم اما تقديسي عميق‌تر و پر شورتر كه تا اعماق وجودم و تا آسمان روحم به تو عشق مي‌ورزد و تو را مي‌خواهد و تو را مي‌جويد. اي حسين! دردمندم، دلشكسته‌ام و احساس مي‌كنم كه جز تو و راه تو دارويي ديگر تسكين‌بخش قلب سوزانم نيست.......
اي حسين! من براي زنده ماندن تلاش نمي‌كنم. از مرگ نمي‌هراسم، به شهادت دل بسته‌ام و از همه چيز دست شسته‌ام، ولي نمي‌توانم بپذيرم كه ارزش‌هاي الهي و حتي قداست انقلاب بازيچه سياست‌مداران و تجار ماده‌پرست شده است.
سال 1976

منبع: نشريه شاهد ياران شماره 37
 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







           
جمعه 25 شهريور 1390برچسب:شهید چمران,دست نوشته ها,ای حسین, :: 17:24
مسعود

درباره وبلاگ


«روحیه‌ی پر نشاط و دل‌های پاك دانشجویان این امید را به انسان می‌بخشد كه نه به نحو استثنا بلكه به نحو قاعده فرآورده‌ی دانشگاه جمهوری اسلامی چمران‌ها باشند.»
آخرین مطالب
نويسندگان


ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 127
بازدید دیروز : 12
بازدید هفته : 358
بازدید ماه : 354
بازدید کل : 110786
تعداد مطالب : 112
تعداد نظرات : 19
تعداد آنلاین : 1